ایران دیروز

ایران دیروز

ایران دیروز

ایران دیروز

صاحب کارخانه آجرپزی کرمانشاه؛ در نقش کارگر ساختمانی

صاحب کارخانه آجرپزی کرمانشاه؛ در نقش کارگر ساختمانی در مناطق زلزله زده آذربایجان

صفدر کهریزی مدیر فنی بسیج سازندگی کرمانشاه می‌گوید: 8 روز است که به اینجا آمده‌ایم،(گروه فعلی). در این مدت 45 خانه را نقشه ریخته‌ایم و پی‌ریزی کرده‌ایم. 35 تا را آرماتور بسته‌ایم، 8 واحد را بتن ریخته‌ایم و بتن 8 تا را هم تا اسکلت ریخته‌ایم.

می‌گوید: روز جمعه 100 نفر اینجا کار می‌کردند، اما با جابجایی‌هایی که شده الان 45 نفریم.

او یکی از نیروهای جهادی که در حال خالی کردن کیسه سیمان در مخزن گردان بتن است را نشان می‌دهد، مردم تنومندی است، زیر آفتاب چهره‌اش سوخته و سرتاپا غرق خاک است می‌گوید: این را می‌بینید؟ میلیاردر است، مالک یک کارخانه آجرپزی اما اینجا به عنوان نیروی جهادی در حال عرق ریختن و کار کردن است.

نامش سهراب جعفری سیابیلی است؛ صدایش می‌کنند، به جمع خبرنگاران می‌آید روی تمام صورت و محاسن سیاهش خاک و ریزه‌های سیمان خشک شده است. دوستانش می‌گویند، سهراب بگو چقدر پول داری؟ می‌گوید: آنجا کوره آجر‌پزی دارم. کرمانشاه درآمدم زیاد است، اما اینجا واجب‌تر است.

و بعد هم می‌خواند:

بنی‌آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند.

یکی از نیروهای جهادی می‌گوید او مثل یک بالابر کار می‌کند، کیسه‌های سیمان را برداشته و به تنهایی جابجا می‌کند.

می‌پرسم؛ مگر وزن هر کیسه سیمان چقدر است؟

می‌گوید: حداقل 50 کیلوگرم.

نیروهای جهادی از او می‌خواهند بالا بردن یک کیسه سیمان را برای خبرنگاران نمایش دهد. ابتدا طفره می‌رود، انگار کمی خجالت می‌کشد، اما بعد با اصرار دوستانش یک کیسه سیمان را برداشته و مانند یک وزنه‌بردار حرفه‌ای تا بالای سرش بالا می‌برد و همانجا نگه می‌دارد.

عکاسان خبری عکس می‌گیرند و یکی از خبرنگاران آن وسط می‌گوید: قوی‌ترین مردان جهان است.

یک نیروی جهادی دیگر توضیح می دهد، اغلب نیروهای جهادی حاضر در اینجا در شهر خود استادکارند و روزی 200، 300 هزار تومان درآمد دارند.

می‌گویند سهراب در شهر خود ثروتمند است، اما به نظر می رسد خداوند در وجود او ثروتی والاتر و بزرگ‌تر قرار داده است. نعمت و ثروت جوانمردی، ایمان، مردانگی، آزادگی، انسانیت و ....

صفاتی که این روزها به شدت هر چه تمامتر و روز افزون‌تر کمیاب می‌شوند و رنگ می‌بازند.

مراد زنگنه‌تبار نیز مسئول یک گروه 13 نفره جهادی از کرمانشاه است، می‌خواهد بنویسیم که آنها در یک گروه سیزده نفری نیروهای جهادی از روستاهای اطراف کرمانشاه آمده‌اند.

همه جا غرق خاک و گرد و غبار است، اما در سینی طلایی تمیز و با استکان‌های زیبا و تمیزتر با چای خوشرنگ پذیرایی می‌شویم.

یکی از خبرنگاران معتقد است مشکل در اینجا فقر فرهنگی است. یکی از نیروهای جهادی صحبت‌های او را پی گرفته و ادامه می‌دهد: امید به زندگی در این روستا صفر است، باید به زور برویم و بگوییم این خانه شماست، بیا پی‌اش را در بیاور.

یکی از پاسدارهای سپاه هم که در آنجا نیروی جهادی است وارد بحث شده و می‌گوید: همین الان شب‌ها با چهار تا پتو سردمان می‌شود، بیچاره مردم چه گناهی کرده‌اند.


سرچشمه: varzeghanaras.blogfa.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد