دکتر مسعود امیرخلیلی (نویسنده مهمان در انجمن پژوهشی ایرانشهر)- این ادعای اسلامشناسانِ سنتی که در شبهجزیره عربستان قبایل متعددی زندگی میکردند که پس از پذیرفتن اسلام با یکدیگر متحد شدند و با هزاران جنگجو به کشورهای مجاور حمله کردند درست نیست و حقیقت تاریخی را بیان نمیکند. بیشتر سرزمین عربستان (بهجز قسمت جنوبی آن) پرجمیعت نبود و همین ساکنان کم این مناطق در هر دوره تاریخی نیز در نهایت فقر زندگی میکردند:
The Muslim traditions depict the Arabian Peninsula as filled with roaming nomadic tribes who, after conversion to Islam, supplied thousands of warrios for the conquest of al-Šām, Iraq, and Egypt. This view dose not beare close scrutiny. Most of the peninsula (excluding of course its southern coastal region ) is a parched desert which, judging from the material remains so far discovered, was never densely inhabited and whose population was not only sparse but extremely poor by any standard at any historical time (12)
تاریخ، یک افسانه محرز است. (ناپلئون بناپارت)
دکتر مسعود امیرخلیلی (نویسنده مهمان در انجمن پژوهشی ایرانشهر)- اکثر اسلامشناسان غربی و پژوهشگران ایرانی بر این باورند که اعراب مسلمان در نیمه نخست قرن هفتم میلادی پس از شکستدادن ارتش یزدگرد سوم در جنگهای به اصطلاح قادسیه و نهاوند سلسله ساسانیان را سرنگون کردند و ایران را به تصرف خود درآوردند. منبع خبری این محققان، به استثنای سبئوس (Sebeos)، تاریخنویس ارمنی از قرن هفتم، طبری و نویسندگان عرب هستند که حدود دو قرن بعد از مرگ یزدگرد سوم (۶۵۲) از جنگهای قادسیه و نهاوند خبر دادهاند. به خصوص پژوهشگران معاصر ایرانی برای بازسازی وقایع قرن هفتم خبرهای طبری را یا لغت به لغت بازگو یا در نهایت اخبار این تاریخنویس را تفسیر میکنند و به خواننده ارائه میدهند. در واقع این تاریحشناسان بیشتر واسطهگر تاریخ طبری به خواننده هستند تا اینکه خود به طور علمی به کند و کاو گذشته بپردازند:
if the historian permits his authorities to stand uncriticized, he abdicates his role as critical historian. He is no longer a seeker of knowledge but a mediator of past belief; not a thinker but a transmitter of tradition. (1)
ادامه مطلب ...پوریم (به عبری: פורים) نام یکی از اعیاد مذهبی در دین یهودیت برای جشن گرفتن نجات یهودیان[۱] است. در این جشن، یهودیان روزهای ۱۴ و ۱۵ آدار درتقویم عبری مطابق با ۱۵ و ۱۶ اسفندماه را جشن میاز دیدگاه تاریخی گواهی بر صحت این داستان وجود ندارد و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته میشود. نظریههایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است. نظریههای دیگری است که ریشه پوریم را در ریشههای تمدن ایران باستان است. برطبق این دیدگاه ماجرای پوریم از کتاب استر در واقع، یکی از قصههای ایرانی در مورد زیرکی و خدعههای شهبانوهای ایرانی در درون اندرونیهای پادشاهان میباشد و خود عید پوریم نیز به نوعی اقتباس یهودیان از عید نوروز میباشد. همچنین عید پوریم قبل از نوشتن شدن کتاب استر جشن گرفته میشده و این داستان سعی در توجیه این جشن کردهاست. به نظر میرسد غرض ظاهری این داستان آن بودهاست که برای جشن گرفتن عید پوریم یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر شود.
ادامه مطلب ...