ایران دیروز

ایران دیروز

ایران دیروز

ایران دیروز

جایی برای زندگی…

نوید خواسته - بیابان به منطقه‌ای گفته می‌شود که دارای اقلیم خشک و فراخشک است. مناطقی که میانگین بارندگی سالیانه آن کم‌تر از ۰.۱ میلیمتر و درصد پوشش گیاهی چندساله‌ی آن کم‌تر از ۱۰ درصد باشد. بارش کم، پوشش گیاهی بسیار فقیر و پراکنده و خاک‌هایی با مواد آلی اندک و اغلب جوان و کم تحول‌یافته از ویژگی‌های بیابان به حساب می‌آیند.

در حالی‌که بیش از ۲۰ درصد مساحت کشور را بیابان‌ها تشکیل می‌دهند، روند کنترل‌نشده‌ی جمعیت و عوامل تخریب‌کننده‌ی زیست محیطی، خبر از رشد فزاینده‌ی بیابان‌زایی در سطح کشور می‌دهند.

بیابان‌زایی؛ فرایند تخریب سرزمین، زوال زیست‌بوم‌های طبیعی و یا کاهش توان تولید زیستی زمین‌ها در مناطق خشک، نیمه‌خشک و خشک نیمه‌مرطوب ناشی از عوامل انسانی و محیطی است. مقابله با بیابان‌زایی به مجموعه‌فعالیت‌هایی گفته می‌شود که سبب توقف یا کاهش روند بیابان‌زایی و یا حفظ و احیای زمین‌های بیابانی شود.

بر اساس آمار و ارقام وزارت نیرو که توسط «دکتر محمد خسروشاهی» در خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران (ایرن) منتشر شد، “حدود ۱۷۶ دشت از ۴۰۰ دشت موجود در کشور و ۶۷ درصد آبخانه‌های این مرز و بوم با تراز منفی آب روبرو هستد. تاسف‌بارتر این‌که ۷۰ درصد این آبِ کمیاب و پرهزینه تا رسیدن به سر مزرعه تلف می‌شود. به عبارت دیگر، بازده آب کشاورزی در کشور ما حدود ۳۰ درصد برآورد می‌شود. از طرفی در طول ۴۰-۳۰ سال گذشته حدود ۹ متر افت آب داشته‌ایم و متاسفانه تعداد سیلاب‌ها از ۲۰۲ مورد در دهه‌ی ۳۰ خورشیدی به حدود ۲۰۰۰ مورد در دهه‌ی ۸۰ رسیده است. یعنی بر خلاف این‌که ما افت آب در زیر زمین داریم در روی زمین سیلاب داریم و این حکایت از مسائلی می‌کند که به هر حال این آبی که باید آبخانه‌ها را تغذیه کند، منجر به سیلاب شده‌است.”

آن‌چه تا حدودی امیدوارکننده می‌نماید، آغاز دهه‌ی ملل متحد برای حراست از بیابان‌ها و مقابله با بیابان‌زایی است و این تنها روزنه‌ای ‌است که می‌توان برای مهار بیابان‌زایی به آن دل بست.

تارنمای مهار بیابان‌زایی (محمد درویش) - به فرمان بان‌کی‌مون {هشتمین دبیر کل سازمان ملل متحد}، دهه‌ی مهار بیابان‌زایی آغاز شده‌است و تا سال ۲۰۲۰ میلادی نیز ادامه خواهد یافت. با این وجود، کوچک‌ترین پژواکی از این خبر بر روی درگاه‌های مجازی هیچ نهاد دولتی، نیمه‌دولتی یا مردم‌نهادی که به نحوی با مهار بیابان‌زایی، کویر و بیابان درگیر هستند، دیده نمی‌شود! حالا می‌خواهد نام آن نهاد، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور یا سازمان حفاظت محیط زیست کشور باشد یا مؤسسه‌ی تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور یا مرکز تحقیقات همزیستی با کویر یا پژوهشکده‌ی حفاظت خاک و آبخیزداری یا مرکز تحقیقات کم‌آبی و خشکسالی در کشاورزی و منابع طبیعی یا وزارت جهاد کشاورزی یا وزارت نیرو یا انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایران یا دانشکده‌ی منابع طبیعی کرج و یا مرکز تحقیقات بین‌المللی بیابان باشد!

{چندی} است که در دنیا، مهارکنندگان بیابان‌زایی و طرفداران چشم‌اندازهای ناب بیابانی جشن گرفته‌اند. زیرا سازمان ملل متحد به وعده‌ی خود در سال ۲۰۰۶ (سال جهانی بیابان و مقابله با بیابان‌زایی) عمل کرده‌است و دهه‌ای که در آن قرار گرفته‌ایم، یعنی حد‌فاصل سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ میلادی را به عنوان دهه‌ی “حراست از بیابان‌ها و مقابله با بیابان‌زایی” معرفی کرده و بان‌کی‌مون، نخستین چراغ را خود روشن کرده‌است. البته عنوان دقیق این سال عبارت است از: “The United Nations Decade for Deserts and the Fight Against Desertification” که معنی لغت به لغت آن همانی است که سبزپرس تیتر زده است. نه آنچه که در اغلب سایت‌ها و روزنامه‌های فارسی‌زبان آمده است. از آن جمله روزنامه‌ی شرق در شماره سی‌ام امرداد خود این‌گونه معنا کرده‌است: “تلاش برای مقابله با گسترش بیابان‌ها و بیابان‌زایی” که کاملاً غلط است. برگردان ایسنا از این هم فاجعه‌بارتر است! و ایرنا هم نوشته‌است: “تلاش برای مقابله با گسترش بیابان‌ها و بیابان زدایی!“ وضعیت بقیه هم چیزی در همین حدود است و انگار حالاحالاها باید منتظر بمانیم تا سرانجام، دوستان مطبوعاتی ما بین مفهوم بیابان – به عنوان یک بوم‌سازگان یا اکوسیستم طبیعی – با بیابان‌زایی به عنوان یک خطر تهدیدکننده و تحدیدکننده‌ی زندگی تفاوت قایل شوند.

به هر حال، فارغ از این پرانتز تکراری! باز هم گلی به جمال همین مطبوعات وطنی که این رویداد مهم را انعکاس دادند یا رادیو ایران که صبح روز سی‌و‌یکم امردادماه یقه‌ی نگارنده را گرفت تا درباره‌ی این دهه اطلاع‌رسانی کنم! وگرنه هرچه دست را سایبان چشم کردم و در تارنمای نهادهای مسئول و مرتبط این حوزه سرک کشیدم، کم‌تر نشانه‌ای از این رویداد مهم یافتم!

یادمان باشد همان قدر که حفظ بوم‌سازگان‌های بیابانی به منظور احترام به گونه‌گونیِ خلاقِ زمین، لازم و خردمندانه است؛ همان قدر هم خطر بیابان‌زایی جدی است و باید بکوشیم تا آن را مهار کنیم.

اگر می‌بینیم که دامنه‌های جنوبی البرز با اندک بارانی شاهد وقوع سیل می‌شود؛ اگر دریاچه ارومیه دارد به کویر آذربایجان بدل می‌شود؛ اگر از بختگان و پریشان و ارژن و گاوخونی و طشک و هامون و … جز نامی و اشکی باقی نمانده‌است؛ اگر زمین زیر پایمان دارد فرو می‌ریزد و تابَش را از کف داده‌است؛ اگر آبادبوم‌های روستایی یکی‌یکی در حال متروکه‌شدن هستند؛ اگر پردیس‌های پرشکوه جهرم به سرنوشت نخلستان‌های شورشده‌ی اروندکنار دچار و نابود شدند؛ اگر نمایندگان کرمان و خوزستان بر سر آب، کم مانده با هم گلاویز شوند؛ اگر بیابان‌زایی تا دامنه‌ی دماوند رونمایی شده‌است؛ اگر از دشت حاصل‌خیز قهاوند و کبودرآهنگ عملاً چیزی جز نام‌شان باقی نمانده‌است؛ اگر در طول ۳۰ سال گذشته، ایرانیان به اندازه‌ی هزار سال از اندوخته‌های آب زیرزمینی خود برداشت کرده‌اند و اگر ریزگردهای عربی دارد جای خود را آرام‌آرام به ریزگردهای آذری، اصفهانی، سیستانی، شیرازی، اراکی و … می دهد؛ همه و همه نشانه‌ی آن است که تراز بوم‌شناختی یا اکولوژیکی این سرزمین منفی شده و کف‌گیر اندوخته‌های طبیعی ایران‌زمین مدتهاست که به ته دیگ خورده است.

این شاید آخرین فرصت برای ما و بیش از ۲.۱ میلیارد انسان ساکن در ۱۱۰ کشور جهان باشد که مستقیماً از تبعات بیابان‌زایی متأثر شده و کارمایه‌هاشان – به ارزش ۴۲ میلیارد دلار در سال – در برابر چشم‌شان دارد به یغما می‌رود.

مصیبت سیل پاکستان؛ با حدود ۲۰۰۰ کشته و ۲۰ میلیون آواره، دم دست‌ترین شناسه‌ای است که وخامت بیابان‌زایی را نشان‌مان می‌دهد؛ وخامتی که حالا با جریان تغییر اقلیم و جهان‌گرمایی به همراه الزامات تبعیت از اقتصاد بازاری ممکن است ابعادی خطرناک‌تر و برگشت‌ناپذیرتر هم بیابد.

در همین ارتباط «لوک ناساجا؛ Luc Gnacadja» – مدیر اجرایی کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی سازمان ملل متحد – نیز می‌گوید: جامعه‌ی جهانی بر سر دو راهی قرار دارد و باید میان دیدگاه‌های تجاری که اکثراً سبب افت کارایی سرزمین و افزایش خشکسالی‌های شدید، قحطی، سیل و کم آبی می‌شود و زندگی آینده، یکی را انتخاب کند، چراکه چالش‌های پیش روی آنان به سمت ثبات و پایداری باید سوق یابد. برای همین است که علاوه بر ناساجا، شخصیت‌های بین‌المللی متعددی نسبت به خطر بیابان‌زایی و لزوم اقدامات هماهنگ کشورها در طول ۱۰ سال آینده واکنش نشان داده‌اند و البته برای همین است که در ایران هم‌چنان آب از آب تکان نمی‌خورد! می‌خورد؟


سرچشمه: ایرانشهر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد