دکتر مسعود امیرخلیلی (نویسنده مهمان در انجمن پژوهشی ایرانشهر)- این ادعای اسلامشناسانِ سنتی که در شبهجزیره عربستان قبایل متعددی زندگی میکردند که پس از پذیرفتن اسلام با یکدیگر متحد شدند و با هزاران جنگجو به کشورهای مجاور حمله کردند درست نیست و حقیقت تاریخی را بیان نمیکند. بیشتر سرزمین عربستان (بهجز قسمت جنوبی آن) پرجمیعت نبود و همین ساکنان کم این مناطق در هر دوره تاریخی نیز در نهایت فقر زندگی میکردند:
The Muslim traditions depict the Arabian Peninsula as filled with roaming nomadic tribes who, after conversion to Islam, supplied thousands of warrios for the conquest of al-Šām, Iraq, and Egypt. This view dose not beare close scrutiny. Most of the peninsula (excluding of course its southern coastal region ) is a parched desert which, judging from the material remains so far discovered, was never densely inhabited and whose population was not only sparse but extremely poor by any standard at any historical time (12)
طبری بیش از دو قرن بعد و بدون ارائه یک سند از جنگ قادسیه خبر داده است. اسلامشناس دانمارکی، Patricia Crone، اشاره میکند که «تاریخنویسان سنتی (طبری و نویسندگان عرب قرن ۸ و ۹ –نویسنده) اطلاعات و جزئیات زیادی ارائه دادهاند، اما هیچ سندی را ضمیمه این اطلاعات خود نکردهاند.»
What the tradition offers is thus a mass of detailed information, none of wich represents straightforward facts. (13)
طبری ادعا میکند که اخبار خود را از افراد مطلعی به دست آورده است که از نسلی به نسل دیگر به طور شفاهی انتقال دادهاند. دستکم ۱۰ نسل باید اخبار جنگ قادسیه را از دهان به دهان نقل میکردند (پدربزرگ من گفت که از پدربزرگ خود شنیده ….) که در آخر این خبرها به گوش طبری برسد و این تاریخنویس آنها را بر روی کاغذ بیاورد، بنویسد. طبری یک تاریخنویس نبود، بلکه یک داستاننویس بود (تاریخ طبری که امروز در دسترس ماست نسخه اصلی که به دستخط طبری باشد نیست، این تاریخ در قرن ۱۱ یا ۱۲ رونویسی شده است). همچنین سبئوس، کشیش و تاریخنویس ارمنی قرن ۷ میلادی، در کتاب خود «تاریخ هراکلیوس» از جنگ ایرانیان و اعراب در محل Herthican (حیره) خیلی کوتاه خبر میدهد. این تاریخنویس ادامه میدهد که ساسانیان در این محل ۸۰ هزار سرباز به فرماندهی رستم در مقابل سپاه اعراب جمع کرده بودند. سبئوس در کتاب خود از قادسیه نام نبرده است و فقط به رستم اشاره کرده است که در جنگ کشته شده است:
The Persians reached a village called Herthican , with the Arabs close on their heels, ” The battle started and the Persian army fled before the Arab, who pursued them and put them to the sword, There perished the general Rstom ….” (۱۴)
اما چون سبئوس از رستم نام برده است، نویسندگان دوران بعد (طبری و تاریخنویسان عرب) خبر میدهند که این حنگ در قادسیه اتفاق افتاده است. Yehuda Nevo و julith Koren اشاره میکنند که نوشته اصلی کتاب سبئوس در دست نیست و رونوشتی که امروز از این نویسنده قرن ۷ در اختیار ما قرار دارد در قرن ۱۰ / ۱۱ توسط نویسندگان دیگری ترجمه و رونویسی شده است (نسخه اصلی به زبان یونانی بوده در صورتی که رونوشت به خط ارمنی است). (۱۵)
مذهبشناس آلمانی، Suermann معتقد است (۱۶) سبئوس اطلاع کامل از اسلام داشته است، اما مناطق نامبرده در کتاب این نویسنده ارمنی در شبهجزیره عربستان قرار ندارند، بلکه بیشتر سرزمینهایی هستند که در انجیل به آنها اشاره شده است. سبئوس در کتاب خود خبر از «اتحاد اعراب با یهودیان» میدهد (Suermann, ص ۱۵۰) که ارتش هراکلیوس را شکست دادند. این خبرِ سبئوس واقعیت تاریخی را بیان نمیکند و یک افسانه است. پیمانی بین اعراب و یهودیان علیه بیزانس بسته نشده بود و بر عکس، اعراب سوریه از هراکلیوس در جنگ بیزانس علیه ایران پشتیبانی کردند. همچنین سبئوس اشاره به نامهای میکند که معاویه به کنستانس، پادشاه بیزانس، نوشته است. در این نامه معاویه به پادشاه بیرانس پیشنهاد کرده است: «دین مسیح را رد کن و به خدای بزرگی که من ستایش میکنم بپیوند، خدای پدر ما ابراهیم.» (۱۷) معاویه در سنگنبشته خود در حمام ”ام قیس“ نقش صلیب را حکاری کرده است و به همین علت نیز نمیتوان پذیرفت که این خلیفه عرب تقاضای روی برگرداندن پادشاه بیزانس از مسیح را کرده باشد: چنین نامهای را معاویه به پادشاه بیزانس ننوشته است. به علت نکات مثبتی که در کتاب “تاریخ هراکلیوس” در باره دین یهودیت نوشته شده است مذهبشناس آلمانی Karl-Heinz Ohlig بر این عقیده است که ناشر یا فردی که این کتاب را ترجمه کرده به طور قطع یک یهودی بوده است. (۱۸) با توجه به تناقضات و اطلاعات نادرست در خبرهای تاریخی ”تاریخ هراکلیوس” که به امکان زیاد هنگام ترجمه و رونویسی (به عمد؟) روی دادهاند نمیتوان برای اطلاع از جنگ قادسیه به کتاب سبئوس استناد کرد.
شرقشناس فرانسوی، Jean-Maurice Fiey، اشاره میکند به خبری از مشاجره بین Iso Yahb، (اسقف مسیحیان ایرانی در تیسفون بین سالهای ۶۴۹ تا ۶۵۹) و عربهای مسیحی قطر. طبق این خبر مسیحیان عرب در قطر اسقف تیسفون را به رسمیت نمیشناختند. شرقشناس فرانسوی معتقد است که علت قیام مسیحیان قطری علیه اسقف Iso Yahb اشغال تیسفون توسط اعراب در سال ۶۳۵ و از بین رفتن اعمال نفوذ ایرانیان بر اعراب قطر از این تاریخ (۶۳۵) به بعد است:
En fait, ľ interruption des rapports entre catholicos et métropolite, avant ľ accession ď Īšōʿyaw au patriarcat et depuis, , nʾétait pas due seulement à des raisons personnelles. Si ľon retrace les étapes de la conquête musulmane, on se rend compte que Sêleucie Ctêsiphon êtait passée sous le contrôle arabe depuis 635,… (۱۹
به نقل از زرینکوب تیسفون در سال ۶۳۷ سقوط کرد (۲۰) اما، با توجه به نظریه شرقشناس فرانسوی، یک یا دو سال قبل از جنگ قادسیه (۶۳۵ ،۶۳۶) تیسفون در کنترل اعراب بود.
سکهشناس انگلیسی Susan Tyler-Smith اشاره میکند که فقط در ۱۷ ضرابخانه سکههای یزدگرد سوم ضرب شدهاند و با توجه به دوران نسبتا طولانی سلطنت این پادشاه ساسانی (۶۳۲ – ۶۵۱) باید تعداد بیشتری ضرابخانه سکه از یزدگرد سوم ضرب میکردند. سکههای یزدگرد سوم فقط در سیستان، فارس و خوزستان ضرب شدهاند. این سکهشناس انگلیسی ادامه میدهد که بیشتر سکههای یزدگرد سوم بین سالهای ۶۳۲ تا ۶۳۳ ضرب شدهاند و از سال ۶۳۶ تا ۶۳۷ فقط ضرابخانههای فارس و خوزستان سکه ضرب کردند. از سال ۶۳۴ تا ۶۳۵ و از سال ۶۴۱ تا ۶۴۲ سکهای از یزدگرد سوم یافت نشده است:
no coins appear to have struck between 634 – ۶۳۵ and 641 – ۶۴۲ (۲۱)
به عقیده این سکهشناس شکست ایران از اعراب در قادسیه دستگاه اداری ساسانیان را فلج کرده بود و به همین علت دولت یزدگرد سوم نمیتوانست سکه ضرب کند:
the absence of coins does really indicate the collapse of central administrationit would strongly suggest that an early date ( i.e., 635-636 ) for the battle of Qadisiya is correct (22
بین سالهای ۶۴۲ تا ۶۵۲ فقط ضرابخانه کرمان و شاید هم ضرابخانه سیستان سکههای یزدگرد سوم را ضرب کردهاند. Tyler-Smith در بررسی سکههای یزدگرد سوم به این نتیجه میرسد که این پادشاه تمام مناطق ایران را زیر کنترل خود نداشته است.
اما اگر یزدگرد سوم در سال ۶۴۱ به نقل از Tyler-Smith، سکه با نام حود ضرب نکرد دو سکهشناس A. Nikitin و G. Roth اشاره میکنند که اعراب سکههای در ضرابخانه کرمان که واژه عربی جید (خوب) بر روی آنها حکاکی شده است را در سال ۶۴۱ ضرب کردهاند:
Die-engraver B was making dies only for Kerman province. Within this small group we find at least one jayyid coin (no.14)….. One of these coins (no.15) is of year 19. We may presume either that it was struck from an original Sasanian reverse die, or that the die-engraver had become employed just befor the Arab conquest of Kerman took place. (23)
این سکهشناساسان ادامه میدهند که عربها سکههای با نام یزدگرد سوم در سال ۲۰ در داراب ضرب کردهاند؛ اما داراب در سال ۶۴۴ به تصرف اعراب در آمد. این دو سکهشناس نیز معتقدند که یزدگرد سوم تمام ایران را تحت کنترل خود نداشته است:
For Example, there is a drachm with the name of ,Yazdgard, of year 20, bearing the mintmark of Darabgerd (no. 1): Darabgerd was taken by the Arabs in AH 23 (644)……. It means that this coin …… came from a city which by that time was no longer under Sasanian administration (24)
ایرانشناس آلمانی Hans Gaube در کتاب خود اشاره به سکههایی میکند که اعراب در سال ۶۴۱ در ضرابخانههای مختلف ایران (به سبک سکههای ساسانی) با نام خود ضرب کردهاند. (۲۵) با توجه به ضرب سکههای عربی در سالهای ۶۴۰ تا ۶۴۲ در نقاط مختلف ایران نمیتوان این ادعای کریستن سن را که ایران ”زیر فرمان یزدگرد سوم صورت واحد گرفت “ قبول کرد. یزدگرد سوم برای ”صورت واحد” گرفتن ایران احتیاج به یک ارتش نیرومند داشت، اما در سال ۶۲۷ ارتش دولت خسرو دوم پرویز، بعد از شکست از هراکلیوس، فروپاشید و ساسانیان نمیتوانستند در سالهای که آشفتگی و هرج و مرج دستگاههای دولتی (تاجگذاری ۱۰ پادشاه در مدت چهار سال) را فرا گرفته بود یک ارتش جدیدی را سازمان دهند که نخست در جنگ پل (جسر) در سال ۶۳۴ و پس از مدت زمانی کوتاه به نقل از طبری در قادسیه با ۱۰۰ هزار سرباز در برابر اعراب ایستادگی کند. به همین دلیل هم خبر کریستن سن که رستم ”فرماندهی کل نیروی لشکری را به عهده گرفت” و ”سپاهی بزرگ در پیرامون پایتخت حاضر شد” (۲۶) واقعیت تاریخی را بیان نمیکند.
اما این اعرابی که بین سالهای ۶۴۰ تا ۶۴۲ در نقاط مختلف ایران (بیشتر در شرق ایران) به قدرت رسیده بودند و به نام خود سکه ضرب کردند عربهایی نبودند که از خارج شبهجزیره عربستان به ایران حمله کرده بودند، بلکه عربهای ایرانی بودند که از اوائل دوره ساسانیان در ایران زندگی میکردند. یکی از ویژگیهای سیاست خارجی ساسانیان انتقال ساکنان مناطق تسخیرشده به ایران بود: ساسانیان در سال ۲۴۱ شهر عربنشین الحضر (۸۰ کیلومتری جنوب موصل – Hatra) را که در کناره رودخانه دجله قرار داشت به تصرف خود درآوردند و اعراب این منطقه را به شرق ایران انتقال دادند. شاپور اول به شهر انطاکیه (Antiochia) حمله کرد و کشیش مسیحی و تمام پیروان کلیسا را اسیر و در جندی شاپور اسکان داد. به نقل از زرتشتشناس معاصر آلمانی Stausberg، شاپور اول دهها هزار از مسیحیان مناطق سوریه، کاپادوکیه و کیلیکیه (ترکیه امروز) را به ایران انتقال داد. این زرتشتشناس آلمانی همچنین اشاره میکند که به علت ازدواج مسیحیان انتقال داده شده با پیروان ادیان دیگر دین مسیحیت قویترین اقلیت دینی در ایران به شمار میآمد. (۲۷)
معروفترین عرب ایرانی به نقل از اسلامشناسان سنتی عبدالملک مروان خلیفه پنجم امویان بود. بر روی سکههایی که از عبدالملک مروان از سال ۶۹۶ در مرو ضرب شدهاند نام عپدالملیک ی مروانان و نه عبدالملک بن مروان به زبان پهلوی دیده میشود. نام عبدالملک این طور بر روی سکه ضرب شده است: عپدالملیک ی مروانان –به لاتین = APDLMLIK-I MRWANAN.
نام ’عپدالملیک ی مروانان’ بر روی سکه مرو به خط پهلوی
(John Walker, A Catalogue of the Arab-Sassanian Coins, London 1941, P. 29)
در زبان فارسی ‘آن‘ اول حالت اضافی و ’آن‘ دوم حالت جمع است. به این ترتیب ‘مروانان’ یعنی شهروندان مروی، یا افرادی که از مرو هستند: عپدالملیک ی از مرو. تاریخنویسان عرب و ایرانی قرن ۸ و ۹ نام ایرانی مروانان را بعد به مروان تغییر دادند.
ضرب سکههای عربی از سال ۶۴۰ به بعد در نقاط مختلف ایران نه فقط نشان میدهد که اعراب ایرانی (قبل از حنگ نهاوند) در این مناطق به قدرت رسیده بودند، بلکه این سکهها همچنین خود نشانه فروپاشی نهایی دولت ساسانیان است، فروپاشی که بعد از شکست سپاهیان خسرو دوم پرویز در ارمنستان (۶۲۲) آغاز شد و با قتل این پادشاه (۶۲۸) شدت یافت. در سال ۶۴۱ هراکلیوس، متحد و همپیمان اعراب، جان میسپارد و همسر این پادشاه به قدرت میرسد؛ اما همسر هراکلیوس را پادشاه جدید بیزانس به قتل میرساند. بعد از مرگ همسر هراکلیوس، اعراب سرزمینهای شرق رودخانه دجله دیگر تعهدی در مقابل خانواده سلطنتی نداشتند و خود را موظف نمیدیدند از سیاست پادشاه جدید بیزانس پیروی کنند. این اعراب استقلال خود در بخشهایی از ایران را با ضرب سکه اعلام کردند و کنترل این مناطق در دست گرفتند. جنگ نهاوندی (۶۴۲) که طبری و تاریخنویسان عرب از آن خبر دادهاند همین استقلال اعراب ایرانی (با حمایت اعراب خارج از ایران) در ایران است. به همین علت نیر تعجبآور نیست که نخستین سکهها از امیرالمومنینهای عرب (لقب خلیفه از دوران عباسیان به بعد مرسوم شد)، معاویه، عپدولای زوبیران که بعد به زبان عربی میشود عبدالله بن زبیر و عبدالملک مروان به خط پهلوی در داراب فارس ضرب شدهاند و نه به زبان عربی در سوریه یا شبهجزیره عربستان.
پس از نابودی ارتش ساسانیان و عقبنشینی بیزانس از سوریه و اورشلیم (۶۳۰) قبایل عرب تنها نیرویهای مسلح در مناطق میانرودان بودند. فتحها و تسخیرهایی که طبری و تاریخنویسان عرب از آنها خبر دادهاند (در دوران عباسیان) در واقع به نقل از J. Koren و Y.D. Nevo، دستبردها و سرقتهای مسلحانه این قبایل عرب به سرحدات کشورهای مجاور بود. یک نیروی نظامی برای جلوگیری از سرقتهای اعراب در این سرحدات مستقر نبود:
The picture the contemporary literary sources provide is rather of raids of the familiär type; the raiders stayed because they found no military opposition…… these were later selected and embellished in late Umayyad and early Abbasid times to form an Official History of the Conquest. (28)
———————————————————————————————————-
۱ - Van Harvey. The Historian and the Believer. Toronto, Ontario: The Macmillan Company, 1966, P. 41-42
2 – Theodor Nöldeke, Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, aus der arabischen Chronik des Tabari, Leyden, E.J. Berlin, 1973, P. XIV
3 – Patricia Crone, Meccan trade and the rise of Islam, Oxford 1987, P. 230
4 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Crossroads to Islam. New York 2003, p. 47
5 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, p. 47
6 - Yehuda D. Nevo and Judith Koren, P. 47
7 – James Howard-Johnston, Heraclius’ persian Campaigns and the Revival of the East Roman Empire, 622-630, in: War in History; Jan 1999, Vol. 6 Issue 1, P 1- 44
8 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, p. 47
9 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, p. 48 – ۴۹
۱۰ – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, P.135
11 – P. 479 ، ۱۳۸۴، آرتور کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، تهران
۱۲ – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, P. 67
13 – Patricia Crone, Meccan trade and the rise of Islam, Oxford 1987, P. 222
14 – Sebeos, ed. F. Macler , 1904, Ch 30
15 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Crossroads to Islam. New York 2003, p. 129
16 – Harald Suerman, Juden und Muslime gemäß christlichen Texten zur Zeit Muhammads und in der Frühzeit des Islams, in: Holger Preißler, Heidi Stein (Hrsg). Annährung an das Fremde, XXVI. Deutscher Orientalistentag vom 25. bis 29.9.1995 im Leipzig, Stuttgart 1998, 145-154
17 – Sebeos, ed. F. Macler, P.139-140
18 – Karl-Heinz Ohlig, Der frühe Islam, eine historische Rekonstruktion anhand zeitgenössischer Quellen, Berlin, 2007, P. 248-255
19 – Jean-Maurice Fiey, Dioceses syriens orientaux du Golf persique, in: Memorial Mgr Gabriel Khouri-Sarkis, Belgique, 1956-1967, P. 187
20 – زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص ۳۳۱
۲۱ – Tyler-Smith, Susan, Coinage in the Name of Yazgerd III and the Arab Conquest
of Iran, Nomismatic Chronicle, 160 (2000), p. 140
22 – Tyler-Smith, Susan, P. 146-147
23 – Aleksander Nikitin and Günter Roth, “The earliest Arab-Sasanian coins”, Numismatic Chronicle, v.155. London, Royal Numismatic Society, 1995, pp.131-134
24 – Aleksander Nikitin and Günter Roth, P. 132
25 – H.Gaube, Arabosasanidische Numismatik , 1973, P. 12
26 - P. 481، ۱۳۸۴، آرتور کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، تهران
۲۷ – Michael Stausberg, Die Religion Zarathushtras, Stuttgart; Berlin; Köln, 2002, P, 237
28 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Methodological Approaches to Islamic Studies. In: Der Islam 68 ( 1991) , P. 10
سرچشمه: ایرانشهر
2rud.chi chish paine
درتوهم شدیدی هستید
زنده باد ایران
دوست گرامی من تنها دیدگاه یک دیرینه شناس رو بازتاب دادم و بازتاب این نوشتار سبب درست دانستن آن نیست و تنها سبب آن نو بودن و نگریستن از زاویه ای دیگر به یورش تازیان به سرزمین ایران هستش تا بتوان با خرد گروهی اون رو نگریست و بر درستی آن اندیشید
پیروز و پایدار باشید
جاوید ایران