سردار یارمحمدخان کرمانشاهی از فعالان مشروطه بود که در طی سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۵ خورشیدی در محاصرهٔ تبریز به یاری ستارخان وباقرخان شتافت. وی بعداً بهوسیله عبدالحسین میرزا فرمانفرما حاکم کرمانشاه و عامل حکومت مرکزی در ۱۳ مهر ۱۲۹۱ ه.ش به قتل رسید
یارمحمد کرمانشاهی فرزند میرزا محمد خان از خانهای طایفه لک زردلان پشتکوه و بلقیس خانم از طایفهٔ لک بالوند در سال ۱۲۹۶ ه.ق درکرمانشاه متولد شد. خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت، به ورزش روی آورد و پس از مدتی اشتغال به کار آزاد در سبزه میدان کرمانشاه، در توپخانه تیپ کرمانشاه استخدام و به درجهٔ نائبی رسید.[۱]
وی با اندیشهٔ آزادیخواهی وارد کمیته غیرت کرمانشاه شد و در کنار عدهای از آزادیخواهان کرمانشاه مانند حاج آقا محمد مهدی، میرزا علی خان سرتیپ خانه خراب، ابوالفتح میرزا دولتشاهی و ... به فعالیت پرداخت. هنگام برخورد مشروطه خواهان و مستبدان در کرمانشاه، همراه دو هزار تن از آزادیخواهان در کنسولگری انگلستان در کرمانشاه متحصن شد. پس از رفع تحصن همراه برادرخوانده اش، حسین خان کلاهی عازم تهران شد. در قم از به توپ بستن مجلس و اشغال تهران بدست قزاقهای لیاخوف آگاه شد و از آنجا به تبریز رفت و به آزادیخواهان از جمله ستارخان و باقرخانپیوست.[۲]
اولین نبردی که یارمحمد خان در آن شرکت داشت اردوکشی به مراغه و جنگ شرامین است که در ذیقعده ۱۳۲۶ ه.ق روی داد. مجاهدان در این نبرد شکست خوردند و یارمحمد خان و حسین خان توانستند از مهلکه نجات یابند و به تبریز برسند.[۳]
یارمحمد خان در ۲۱ محرم ۱۳۲۷ ه.ق در جنگ مجاهدان با مستبدان شرکت کرد و در حالی که سردستگی جمعی از آزادیخواهان را داشت به اردوگاه شجاع الدوله حمله کرد و تلفاتی به دشمن وارد کرد. یارمحمد خان در ماه صفر ۱۳۲۷ ه.ق در جنگ حکم آباد شرکت داشت و در این نبرد شجاعت و لیاقت از خود نشان داد و از سوی انجمن ایالتی مورد تقدیر قرار گرفت. در جنگ آناخاتون از ناحیهٔ پا زخمی شد ولی جنگ به شود آزادیخواهان خاتمه یافت. در ۷ ربیع الاول ۱۳۲۸ ه.ق و پس از سرکوب مستبدان و استقرار مشروطه، به همراه ستارخان و باقر خان و ۱۰۰ سوار دیگر به تهران آمد.[۴]
پس از استقرار مشروطه اختلاف بینشهای سیاسی منجر به پیدایش احزاب مختلف شد که مهمترین آنها حزب دموکرات و اعتدالیون بود. ستارخان به اعتدالیون نزدیک شد و یارمحمد خان کرمانشاهی به دموکراتها پیوست.[۵]
در آغاز سال ۱۲۹۰ ش. سپهدار به سمت رئیس الوزرا منصوب شد که از اعتدالیون بود و ابتدا به کینه جویی از حیدر عمو اوغلو و یارمحمد خان برخاست. از اینرو شب اول فروردین ۱۲۹۰ ش. به دستور وی بازداشت شد. پس از دو هفته روز ۱۳ فروردین ۱۲۹۰ ش. از تهرات تبعید شد و قصد داشتند او را از طریق کرمانشاه به عراق اعزام نمایند. در کرمانشاه مردم به هواداری وی برخاستند و او را آزاد کردند. سپس انجمن ولایتی و مردم طی تلگرافهای بسیار، اقامت یارمحمد خان در کرمانشاه را خواستار شدند و دولت ناچار آن را پذیرفت.[۶]
هنگامی که سپاه فرمانفرما از سنندج به سوی کرمانشاه حرکت کرد، یارمحمد خان و به دنبال او سالارالدوله نیز از کرمانشاه به طرف سنندج رفتند، ولی دو سپاه به هم برخورد نکردند و فرمانفرما به کرمانشاه رسید و درالحکومه مستقر شد. یارمحمد خان و سالارالدوله به دیگر سپاهی فراهم کرده و از سنندج به طرف کرمانشاه حرکت کردند. ساعت حدود ۱۰ صبح یارمحمدخان زیر سقف پوشیدهٔ بازار کلوچه پزها مشغول رایزنی برای حملهٔ نهایی بود که تیری از یکی از سوراخهای سقف بازار شلیک شد و یکی از همراهان سردار به زمین افتاد. یارمحمد خان برای ردیابی مسیر گلوله سرش را بالا آورد و تیر دوم به صورت او شلیک شد و وی را کشت. با کشته شدن ایشان وکیل جوانرود همچنان به مقاومت در مقابل ارگ دولتی پرداخت. طولی نکشید که وی و تعداد زیادی از همرزمانش نیز کشته شدند و با این امر جنگ به سود دولت خاتمه یافت.
جنازهٔ وی در گورستان قدیمی شهر کرمانشاه دفن شد. اکنون این گورستان خراب گشته، ولی قبر سردار یارمحمد کرمانشاهی در مکانی مشخص در انبار ادارهٔ نقلیهٔ بهداری در خیابان نقلیه شهر کرمانشاه باقی مانده است.