پوریم (به عبری: פורים) نام یکی از اعیاد مذهبی در دین یهودیت برای جشن گرفتن نجات یهودیان[۱] است. در این جشن، یهودیان روزهای ۱۴ و ۱۵ آدار درتقویم عبری مطابق با ۱۵ و ۱۶ اسفندماه را جشن میاز دیدگاه تاریخی گواهی بر صحت این داستان وجود ندارد و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته میشود. نظریههایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است. نظریههای دیگری است که ریشه پوریم را در ریشههای تمدن ایران باستان است. برطبق این دیدگاه ماجرای پوریم از کتاب استر در واقع، یکی از قصههای ایرانی در مورد زیرکی و خدعههای شهبانوهای ایرانی در درون اندرونیهای پادشاهان میباشد و خود عید پوریم نیز به نوعی اقتباس یهودیان از عید نوروز میباشد. همچنین عید پوریم قبل از نوشتن شدن کتاب استر جشن گرفته میشده و این داستان سعی در توجیه این جشن کردهاست. به نظر میرسد غرض ظاهری این داستان آن بودهاست که برای جشن گرفتن عید پوریم یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر شود.
در روز پوریم، یهودیان هدایایی از کیکها و شیرینی به دوستان و نیازمندان داده، سپس کتاب استر (در میشنا: «مگیلا» یا «طومار») را میخوانند. کتاب استریکی از بخشهای عهد عتیق و تنخ یهودی است و یهودیان ماجرای رهایی از توطئه بزرگ نسلکشی یهودیان در سرزمینهای امپراتوری ایران را که در آن کتاب به آن اشاره شده را هرساله جشن میگیرند. جشن با صرف شیرینی سهگوشی را که با دانههای خشخاش، یا آلو پر شده ادامه مییابد. در برخی ازکنیسهها هنگام خواندن کتاب استر، سرودی با نوایی هماهنگ با حکایت کتاب نیز نواخته میشود، به جشن و خوشحالی پرداخته و هر باری که نام هامانبرده میشود، فریاد کشیده و او را هو میکنند.[۳]
در این جشن، کودکان و نوجوانان یهودی نقاب و لباسهای رنگارنگ میپوشند و در اسرائیل، در مرکز شهرها، کارناوال شادی به راه میافتد.[۴]
پوریم از کلمه «پور» به معنی «قرعه» آمدهاست[۳][۵] که اشاره به قرعهای که در کتاب استر، هامان برای مشخص کردن مناسبترین روز و ماه برای نابودی یهودیان ایران ریخت، دارد.[۳]
استر دختری زیبا و یتیم[۶] و برادرزاده مردخای از خادمان دربار هخامنشی بود.[۷] استر به غیر از جمال نیکو، خصائل نیکوی فراوانی داشت و پس از آنکه اخشوروش (احتمالا منظور خشایارشاه) به دلیل اطاعت نکردن همسرش، وشتی او را از ملکه بودن خلع کرد و تصمیم گرفت زن دیگری را به عنوان ملکه خود برگزیند،[۸] به اطاعت از دستور مردخای، نژاد و دین خود را به پادشاه آشکار نساخت[۹] و به همسری اخشوروش، پادشاه شاهنشاهی ایران درآمد. بنا بر نوشته کتاب استر، وی بر ۱۲۷ ولایت از هند تا حبشه حکمرانی میکرد.
از آنجا که مردخای مردی دینمدار بود، به ویژه به خاطر خصلتهای نیکوی خود، مورد مشورت شاهنشاه هخامنشی قرار میگرفت. نخستوزیر دربارهخامنشی فردی اجنبی از نسل عمالق به نام هامان بود که بنابر تکبر، انتظار داشت همگان در برابرش سجده کنند و به خاک بیفتند. اما مردخای یهودی که میدانست سجده کردن در برابر هر فردی یا چیزی جز خدا، به منزله بتپرستی و شرک خواهد بود، حاضر نمیشد تا در برابرهامان سر سجده خمکند.[۱۰]از این رو هامان عمالقی کینه او را به دل گرفت و در صدد برآمد همه یهودیان ساکن در امپراطوری ایران را قتلعام کند و به نسلکشی یهودیان بپردازد.
هامان نزد پادشاه چنین وانمود کرد که قوم یهود فرمان پادشاه را اطاعت نمیکنند و در میان اقوام و ملل شاهنشاهی ایران تفرقه و نفاق میافکنند تا حکومت را تغییر دهند.[۱۱] هامان فرستادگانی به تمام ولایات ایران فرستاد تا در روز ۱۳ آدار تمامی یهودیان از جوان و پیر و حتی کودکان کشته شوند.[۱۲]
مردخای وقتی از فرمان هامان آگاهی یافت، از استر خواست که در نزد پادشاه برای یهودیان میانجیگری نماید. استر به مردخای پیغام فرستاد که تا زمانی که پادشاه او را نخواند، اگر به حیاط اندرونی شاه وارد شود، او را خواهند کشت و اینکه سیروز بود که پادشاه او را نخوانده بود.[۱۳] وقتی مردخای، استر را مطمئن ساخت که خود او نیز شامل فرمان میشود، تصمیم گرفت که خودش را بر پادشاه ظاهر سازد.[۱۴] استر و مردخای پادشاه را از نقشههای شوم هامان آگاه ساختند و توطئههای او را برملا کردند.
استر به پادشاه آگاهی داد که خود او از قوم یهود است وهامان قصد دارد همه یهودیان را در امپراطوری ایران از دم تیغ بگذراند. چون پادشاه ایران به این توطئه هامان پیبرد سخت به خشم آمد و دستور داد همان کیفری که هامان برای یهودیان در نظر گرفته بود و با ترفند قصد داشت اجازه آن را از پادشاه بگیرد، درباره خود او، خانوادهاش و افراد قومش اجرا گردد.
روز سیزدهم آدار فرا رسید. در این روز، دشمنان یهود امیدوار بودند بر یهودیان غلبه یابند، اما قضیه برعکس شد و یهودیان بر دشمنان خود پیروز شدند.[۱۵] یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را کشتند.[۱۶] آنها در شهر شوش ۵۰۰ نفر از جمله ۱۰ پسرهامان به نامهای فرشنداتا، دلفون، اسفاتا، فوراتا، ادلیا، اریداتا، فرمشتا، اریسای، اریدای و ویزاتا را کشتند.[۱۷]
بعد از این کشتار استر از پادشاه خواست تا اجساد ده پسرهامان را به دار بیاویزند و از پادشاه خواست تا به یهودیان اجازه بدهد تا کارشان را فردا نیز ادامه بدهند.[۱۸] با موافقت پادشاه[۱۹]، یهودیان ۳۰۰ نفر دیگر را در پایتخت کشتند.[۲۰] در سایر شهرها نیز یهودیان از خود دفاع کردند و آنها ۷۵۰۰۰ نفر از دشمنان خود را وحشیانه کشتند ولی اموالشان را غارت نکردند.[۲۱] این کار در روز سیزدهم ماه آدار انجام گرفت و آنها روز بعد، یعنیچهاردهم آدار پیروزی خود را جشن گرفتند.[۲۲]
یهودیان از آن تاریخ، به یاد این رویداد که به موجب آن از یک توطئه بزرگ نسلکشی رهایی یافتند، هر سال در ماه عبری آدار جشن میگیرند و آن وقایع را «پوریم» مینامند.[۲۳]
دانشنامه بریتانیکا در نوشتار مربوط به عید پوریم مینویسد: حقیقت تاریخی این واقعه کتاب مقدس، معمولاً مورد سوال میباشد. در مورد جشن پوریم، نیز هرچند مشخص است که عید پوریم تا حدود قرن دوم میلادی به سنتی تثبیت شده در میان یهودیان تبدیل شده بوده، ریشه تاریخی این جشن ناشناختهاست.[۲۴] در این دانشنامه در هنگام بررسی تاثیرات تمدن ایران زمین بر یهودیت چنین آمدهاست که ماجرای پوریم از کتاب استر در واقع، یکی از قصههای ایرانی در مورد زیرکی و خدعههای شهبانوهای ایرانی در درون اندرونیهای پادشاهان میباشد و خود عید پوریم نیز به نوعی اقتباس یهودیان از عید نوروز میباشد.[۲۵]
بگفته تاریخچه دنیای کتاب مقدس چاپ دانشگاه آکسفورد، اگر چه برخی بنیادگرایان کتاب استر را تاریخی میپندارند ولی ژانر ادبی کتاب استر، همانند اکثر کتاب دانیال از نوع رمان بودهاست. نه نویسندگان این کتاب قصد بازگو کردن حوادث گذشته را داشتند، و نه انتظار داشتند که خوانندگان آن را به عنوان تاریخ قلمداد کنند؛ شخصیتی به نام استر وجود خارجی نداشتهاست. با توجه به ژانر ادبی کتاب چند سؤال مربوطه اینها است که «چه کسی این کتاب را نوشته؟ قصد آنها از نوشتن این کتاب چه بوده و تا چه حدی به آن رسیدهاند؟ مخاطبان این کتاب چه کسی بوده؟ از مقایسه این کتاب و مخاطبان آن با موارد مشابه در دنیای یونانی-رومی چه نتایجی حاصل میشود؟»[۲۶]
بگفته شائول شاکد، استاد ارشد دانشگاه عبری اورشلیم و پژوهشگر نامدار تاریخ یهودیت، در نوشتار مربوط به پوریم در دانشنامه ایرانیکا، گواهی بر صحت این داستان از دیدگاه تاریخی وجود ندارد و معمولاً در مورد واقعیت تاریخی داستان با شک و تردید نگریسته میشود. نظریههایی وجود دارد که داستان بر مبنای اساطیر ایلامی و یا بابلی است. هرچند چنین نظری را نمیتوان با اطمینان پذیرفت. این کتاب را بیشتر میتوان نمونهای از تم (theme) معروف دسیسههای درون دربار و نجات یافتنهای معجزه آمیز نامید اگرچه نمیتوان وجود هستهای از واقعیت تاریخی موجود در آن را نادیده گرفت.[۲۷]
بگفته مککولوگ شاید ذراتی از حقیقت در پشت داستان استر باشد ولی کتاب در وضع حاضرش دارای اشتباهات و تناقضاتی است که باید به عنوان یکرمان تاریخی (نه روایت تاریخی) قلمداد شود. نام همسر خشایارشا به استناد هرودوت، آمستریس دختر اتانس بوده درحالی که هیچ اثری از وشتی یا استر در تاریخ هرودوت نیست[۲۸]
تاریخ نگارش کتاب استر نامشخص است اما معمولاً بین محققین اتفاقنظر وجود دارد که نگارش کتاب کمی بعد از سقوط هخامنشیان، احتمالا در دوره اشکانیان و حدود قرن دو یا سه قبل از میلاد بودهاست. نویسنده کتاب نیز ناشناختهاست. اما معمولاً چنین پنداشته میشود که توسط فردی از میان اقلیت یهودی ایران و بابل نوشته شدهاست.[۲۷]
بگفته تاریخچه یهودیت چاپ دانشگاه کمبریج نویسنده کتاب استر ممکن است نامهای ایرانی یا ایلامی برای کتابش را میدانسته، اما نشان داده نشده که نویسنده اطلاعات دست اولی راجع به وضعیت جغرافیایی قصر در شوش و یا فضای حاکم در دربار ایران داشتهاست. اگر چه تاریخی بودن کتاب به دلیل وجود غیر محتملات[۲۹] و خطاها[۳۰] زیر سؤال میرود، اما افسانه بودن داستان به معنی این نیست که از داخل خلأ زاده شدهاست. بدون شک داستان بر پایه اتفاقی تاریخی که در شوش افتاده بنا شدهاست، هرچند تشخیص ماهیت این اتفاق سخت میباشد. همچنین عید پوریم قبل از نوشتن شدن کتاب استر جشن گرفته میشده و این داستان سعی در توجیه این جشن کردهاست.[۳۱]
به گفته لیتمن دانشآموختگان و دانشپژوهان کتاب استر را به دلیل تناقضات آشکار تاریخی در این کتاب به جای سند تاریخی، جز رمانهای تاریخی به حساب میآورند. به استناد تاریخ هرودوت، خشایارشا هرگز نمیتواند با یک یهودی ازدواج کند کند چرا که خلاف عمل پادشاه برای ازدواج با یکی از ۷ خانواده صاحب قدرت ایرانی است. تاریخ گزارش میدهد که خشایارشا با آمستریس و نه باوشتی یا استر ازدواج کردهاست. هیچ اطلاعات شخصی از وزیر هامان، وشتی یا استر یا حتی مردخای - مرد عالی رتبه دربار- نیست. مردخای گفته میشود که توسط بختنصر تبعید شدهاست ولی تبعید او ۱۱۲ سال پیش از سلطنت خشایارشا روی دادهاست. فارغ از این مسائل در این خصوص توافق وجود دارد که کتاب دارای یک زمینه تاریخی در حکمرانی خشایارشا و انباشته از جزئیات زندگی دربار ایران است.[۳۲]
به نوشته دانشنامه جودائیکا، کتاب استر ادعا میکند که یک یک روایت تاریخی است که در قلعه شوشان یا شوش اتفاق افتادهاست. اتفاق افتادهاست. درست است که شاهی پارسی بنام اخشورش (Ahasuerus) وجود داشتهاست که معادل نام پارسی است که یونانیها Xerxes (خشایار) مینامیدند(نگارش بدون اصوات نام به عبری تقریبا نزدیک به شیوهای است که نام در متون آرامی نگاشته میشدهاست. اصوات بعدها در قرون وسطی به نام اضافه شدهاست). پادشاهی خشایار یکم (کسی که منظور قصهاست زیرا پادشاهی خشایار دوم زودگذر بود). همچنین نام مردوکا (=مردخای) در متون آن زمان بعنوان یک نام فرد و همچنین در کتابهای عزرا و نحمیا بعنوان یک نام یهودی ثبت شدهاست. همچنین نویسنده کتاب استر با رسوم پارسیان و رسوم دربار آشنایی خوبی داشتهاست مانند عدم پذیرفتن وشتی برای کوچک کردن خود و ظاهر شدن در مجلس میگساری (یک همسر پارسی مجلس مهمانی را در هنگام شروع میگساری ترک میکرد.)[۳۳]
هرچند پذیرش استر بعنوان یک حقیقت تاریخی با دشواریهایی روایی و تاریخی مواحهاست. اگرا مردخای از سرزمین یهود بهمراه یهویاخین Jehoiachin (سال ۵۸۹ میلادی) تبعید شده باشد. انگونه که کتاب استر عنوان میکند (استر ۶:۲) سن مردخای در زمان خشایار شاه باید بیش از صد سال بوده باشد. هرودوت گزارش دادهاست که همسر خشایار نه وشتی و نه استر بودهاست بلکه دختر یکی از سرداران پارسی بودهاست که آمیستریس نام داشتهاست. هرودوت همچنین گفتهاست که شاهان پارسی همسرانشان را تنها از میان هفت خانواده اشراف پارسی انتخاب میکرده اند. بعلاوه، کل داستان مملو از نا محتملات است. مانند آنکه مردخای بعنوان یک یهودی در دربار شناخته میشد و برادر زاده و دختر خوانده اش که هر روز به دیدن او میرفتهاست توانستهاست با موفقیت ملیت و دین خود را پنهان کند. بعلاوه داستان به نحو ساختگی جدی میزند و بطرز مشکوکی غیر مذهبی است. دعا کنندگان هیچوقت در هنگام خطر یادی از خدا نمیکنند و اشارهای به خدا در هنگام جشن شکرگذاری پس از نجات یهودیان نیست. بطوریکه خاخامهای تلمود مجبور بودند که نام خدا را به کتاب استر بیافزایند و ترجمه یونانی و آرامی ان کتاب را مومنانه تر نمودهاست. اگر فرض کنیم که کتاب استر واقعیت تاریخی نیست. احتمالات متعددی برای منشا کتاب و تاریخ نوشته شدن کتاب و بستر تاریخی و معنی و مقصود آن وجود دارد.[۳۴]
از دیدگاه امید عطاییفرد نام هیچیک از نامهای ذکر شده در داستان استر یهودی نیست. به استثنای شاه اخشورش، بقیه، نام خدایان بابلیو ایلامی دارند. نام استر معادل نام ایشتار است. بانوی قهرمان داستان حتا «هدسه» و عروس خوانده میشود که از القاب خاص ایزد بابلست. استر و مردخای بابلیانی هستند که نقاب یهودی به چهره زدهاند. دشمن آنهاهامان را میتوان بر مبنای زبانشناسی با هومان یک خدای ایلامی، یگانه دانست. وشتی مکلهٔ پارس را نیز که استر جای او را میگیرد، بر همان ترتیب میتوان با مشتی ایزد ایلامی تطبیق داد. بر روی هم، همانندیها آنقدر زیاد است که نمیتوان آنرا تصادفی دانست بلکه تشابه نامها با نام خدایان نشان میدهد که مأخذ و منبعی که در ورای این کتاب قرار دارد، دربارهٔ ستیز اساتیری خدایان مشرکان است. از آنجا که مردوک (مردخای) و ایشتار (استر) پیروزی مییابند پس این افسانه در بابل پرداخته شده و شواهد تاریخی و زبانی آشکار میدارد که عید پوریم به احتمال قوی از بابل سرچشمه گرفتهاست. به نظر میرسد غرض ظاهری این افسانه آن بودهاست که برای جشن گرفتن عید پوریم یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر شود. در واقع کتاب استر همه چیز میتواند باشد جز تاریخ[۳۵]
آرامگاه استر و مردخای، یک آرامگاه یهودی در شهر همدان است که بنا به سنت یهودی-ایرانی، استر و مردخای در آن مدفون اند. یهودیان خارج از ایران این سنت را باور ندارند و در تلمودهای بابلی یا اورشلیمی هم ذکری از آن به میان نیامدهاست. یهودیان ایران در روز ۱۴ آذار، به زیارت آرامگاه استر و مردخای در همدان میروند[۳۶]، کتاب استر را میخوانند و دست شان را به بقعه میکوبند.[۳۷]
آدولف هیتلر نگهداری کتاب استر را در آلمان برای تمام اشخاص ممنوع کرد. یولیوس اشترایشر سردبیر مجله دِر اشتورمر در سخنرانی ۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ خود گفت: یهودیان ۷۵۰۰۰ ایرانی را فقط در یک شب سلاخی کردند، سرنوشت مشابه نصیب آلمانیها خواهد شد، اگر یهودیها موفق شوند جنگی را علیه آلمان راه بیندازند. یهودیان یک جشن پوریم جدید در آلمان راه خواهند انداخت.[۳۸]
در سال ۲۰۱۰ یک خاخام یهودی در اسرائیل با اشاره به واقع پوریم و استر، اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام سکس با دشمنان برای انجام ماموریت هستند. همانگونه که استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را نجات داد.[۳۹]
گیرند[۲]. عید پوریم یادآور رابطه باستانی بین دو ملت ایران و یهود است.