ایران دیروز

ایران دیروز

ایران دیروز

ایران دیروز

چرا با وجود مزیتهای فراوان ایران، کره و مالزی گوی سبقت را در توس

چرا با وجود مزیتهای فراوان ایران، کره و مالزی گوی سبقت را در توسعه صنعتی ربودند؟

متن زیر گزارشی است که در سایت www.iranbiotech.com/ نقل شده و ضمن مراجعه به مطالعات سازمان ملل در سال ۱۳۵۲ (مقایسه ایران و کره از جهت آمادگی صنعتی شدن)، نکاتی کلیدی را در زمینة علل برتری کشورهایی چون کره و مالزی در فرایند صنعتی شدن بیان می‌کند:

نویسنده: سید مهدی علوی


در سال 1352 سازمان ملل درصدد بودیک قطب صنعتی قوی در آسیادایر کند.برای این منظور ایران و کره جنوبی نامزد شدند.کارشناسان برنامه­ریزی12 شاخص را در نظر گرفتند و به مقایسه پرداختند: 

مزیت‌های ایران:



1- کشور ایران در شاخص­های فضای حیاتی، یعنیمحل زندگی,3 برابر از کره برتر بود. 

2-مصرف کاغذ و نوشت­افزارسرانة ایرانیها 2 برابر کره­ای‌ها بود. 

3-درصد با سوادیمردم, به همت کلاسهای اکابر، 4 برابر کره­ای­ها گزارش شده بود. 

4-مصرف پروتئین حیوانی وتنوع مواد غذایی ایراناز حجم بیشتر و تنوع گسترده­تری برخوردار بود. 

5- ایران از نظر تعداد پزشک وسلامت و بهداشتاز کشورهای مطرح دنیا بود و با کره اصلاً قابل مقایسه نبود. 

6- از نظر نسبت جمعیت بهتعداد تخت بیمارستان، کشور ما 4 برابر نسبت به کره برتری داشت. 

7- از نظر مصرف پوشاک، ایرانیان باز هم نسبت به کره­ای­ها پرمصرف­تر بودند. 

8- از نظر پشتوانه مالیجهت سرمایه­گذاری خارجی، کره­ای­ها فاقد سرمایه­های معدنی، نفت و گاز و غیره بودند و ایران دومین صادر کننده نفت در زمان خود بود. 

مزیت‌های کرة جنوبی:


9-آموزش فنی و حرفه­اییکی از شاخص‌های مقایسه بود. قطب صنعتی به نیروی کارگر، تکنسین و مهندسین فنی نیاز دارد.کره­ای‌ها 36 درصد مدارس و دانشگاههای خود را به رشته­های فنی اختصاص داده بودند، درحالیکه در ایران تنها 2 درصد داوطلب در هنرستان­ها و دانشگاهها جذب بخشهای فنی شده بودند. 

10- مصرف سرانه انرژی برحسب بخشهای صنعتی، کشاورزی و خدمات بود که علیرغم مصرف بالای برق در جامعه ایران،مصرف برق صنعتیدر کره 2 برابر ایران بود. 

11- شاخص­های دیگری هم مطرح بود که به بحث ما کمکی نمی­کند لذا به تحلیل همین تعداد بسنده می­کنیم. 

تصمیم‌سازمان ملل:



سازمان ملل در نهایت فرهنگ کاری دو کشور را ارزیابی کرده و متوجه شدایرانیان طالب "یقه سفید" هستند (یعنی کارمندی و پزشکی)، اما کره­ای‌ها طالب "یقه آبی" (یعنی کارگری و صنعتگری) هستند. همچنین در ایران تامین نیروی انسانی برای صنعت مشکل است، چراکه تبدیل 2 درصد هنرجو به 36 درصد، پنج سال کار تبلیغی و پنج سال آموزش می­برد، لذا زمان را از دست می­دهند. 

نکتة دیگر, قانع و کم­مصرفبودن نژاد زرد بود. به‌عنوان مثال، ژاپنی­ها در تفاهم ملی سریعاً هماهنگ می­شوند به طوری که کارشناس سازمان ملل می­گوید: "کارگران ژاپنی اعتصاب کرده بودند، شب هنگام مشاهده کردم که درحال اضافه­کاری هستند، پرسیدم: این چه­جور اعتصابی است؟ از روی ترس است یا نمایش خیابانی؟ جواب دادند: اعتصاب امروز ما به­خاطر اهداف سیاسی بود، اما اکنون اضافه‌کاری می­کنیم تا تولید کشورمان از آمریکایی­ها عقب نیفتد، این طرز فکر توانست موفقیت آنها را طی دهه گذشته تضمین کند." 

نکتة دیگریکه در گزارش‌های سازمان ملل به چشم می‌خورد آن است که کره­ای­ها صنعت را برایتوسعه صادراتمی­خواستند، اما ایرانی­ها توسعة صنعتی را برای جایگزینی واردات می­خواستند و این نمی­توانست اهداف استراتژیک توسعه صنعتی را تامین کند و سرمایه­های جهانی را افزایش دهد. همچنین کره‌ای‌ها جوانان را پایه توسعه قرار داده بودند، بخش آموزش را تجهیز کرده و افراد تحصیلکردة خود را از سراسر دنیا به کشورفراخواندند. 

در ادامة مطلب استخراج شده از سایتwww.iranbiotech.com, نکات مفید دیگری نیز راجع به تجارب چین و مالزی 

تجارب چین و مالزی در توسعة صادرات:


پس از کره و مالزی، روند توسعة صادرات را در راستای ایجاد قطب‌های صنعتی آغاز کردند. امروزه چین موفق­ترین شکل توسعه صادرات را دارد و گوی رقابت را از دیگران ربوده است. حرکت آهسته و پیوستة چین، مانع فروپاشی آن شده و تولید ارزان و سیاست درهای باز، تولید ناخالص ملی این کشور را در دنیا به جایگاه دوم جهانی رسانده است. 

ماهاتیر محمد، نیز الگوی موفق مدیریت توسعه صادرات است. زمانی که کارگران کشورش راهپیمایی کردند و خواستار افزایش دستمزد شدند, وی در جمع آنها حاضر شد و گفت: چین در روبروی شما منتظر جذب سرمایه­هاست و افزایش حقوق در نهایت به زیان شماست, لذا کارگران به محل کار خود بازگشتند. توسعه در مالزی توسط نخست وزیر این کشور بر اساس شاخص­های زیر شکل گرفت: 

1. انتخاب مدیران کارآفرینجهت از دست ندادن فرصت و صرف وقت جهت آموزش مدیران 

2. تنظیم برنامه و استراتژی توسعهبر مبنای عزم ملی و سیاسی متناسب با منافع کشور 

3. ایجاد سیستمی قانونگرا و نظم­پذیرکه اگر چه در پاره­ای مواقع این سیستم اشکالاتی پیدا می­کند اما اعتماد به سیستم خدشه­دار نمی­شود و عزم ملی بر بهبود سیستم است نه تخریب و اغتشاش. 

امروز برای اکثریت مردم مالزی ثابت شده که فرایند اجرای هر الگوی اقتصادی، نابسامانی‌هایی به همراه دارد و باید تحمل کرد تا فعالیتهای انسانی متناسب با ظرفیتها شکل بگیرد و افراد توانا برای رسیدن به مسابقه تند و تیز اقتصادی که سراسر جهان را فراگرفته در خط مقدم مدیریت­ها قرار گیرند. 

نقش مدیریت و زمان:


ماهاتیر محمد وقتی مدیریتی دچار لغزش می­شود می­گریدو از اینکه خواسته­های کوچک مدیران، مانع دیدن اهداف بزرگ کشور شده غصه می­خورد، زیرا می­داند مدیری برای رسیدن به اهداف شخصی زمان رسیدن به پیروزی بزرگ را از جامعه گرفته است. او معتقد است، برنامه توسعه او نباید زمان را تلف کند. او در برنامة خود استراتژی استفاده از فرصتهای جهانی را به حداکثر و محدودیتها را به حداقل کاهش داد تا در آینده کشوری ثروتمند، توسعه­یافته و الگویی موفق باقی گذارد. 

تئوریسین­های توسعه شرقی معتقدند اگر آنها بتوانند از زمانهایی که غربیها از دست می­دهند استفاده کنند به آنها خواهند رسید.امروز کاربران کامپیوتر درکشورهای توسعه یافته شرقی بیشتر از غرب هستند و کامپیوتر ابزاری است که در این مسابقه به آنها امکان رقابت بیشتر را می­دهد. 

به عنوان مثال: ژنرال دوگل معتقد بود فرانسه باید هواپیماهای کنکورد را بسازد و کارشناسان فرانسوی ایرباس را توصیه می­کردند. امروز پس از سالها، موفقیت ایرباس و شکست کنکورد نشان می­دهد فرانسه زمان را از دست داده و سرمایه­گذاری در هواپیماسازی را به شکست رسانده است، لذا انتخاب استراتژی درست، حساس و ضروری است. در واقع در این مسابقه وقت استراحت پیش­بینی نشده و زمان لحظه به لحظه محاسبه شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد